روزتولد شکوفه های زندگی ما
صبح روز سه شنبه قراربودباعزیزجون وبابایی بریم برای چکاپ نهایی اخه از چندروزقبل دکترمشکوک به ضربان قلب دنیای مامانش شده بود دکتر مهربون که به صدای قلب دنیا گو ش کرد گفت باید زود بستری بشی که دخترت در خطره عزیزجون خیلی ترسیده بود و من سعی می کردم خونسرد باشم به بابا جون زنگ زدم ولی هنوز نرسیده بودبایدمی رفت دنبال کارهای بیمه خلاصه عمه جون اومدومامانی رو به بیمارستان بردوساعت12 بستری شدم دکتر قرار بود ساعت2 بیاد و خوشگلای مامانی رو بده تو بغلم حالا خودتون بگید اول کی بود و دوم کی بود؟گل اول دنیای مامان ساعت2و10دقیقه و گل دوم دانیال جیگر مامانی ساعت2و11 دقیقه اون پاهای کوچولوشون رو گذاشتن رو چشم مامانی تو اتاق عمل فقط صدای شما وعطر نفستون پیچیده بود ودیگه هیچی احساس نمی کردم خوش طمع ترین بوس دنیا رو از غنچه لباتون چیدم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی